آموزش داستان نویسی: از ابتدا تا پیشرفته
داستان نویسی یکی از جذابترین و خلاقانهترین شاخههای نوشتن است که به نویسنده این امکان را میدهد تا دنیایی جدید بسازد، شخصیتهایی زنده و باورپذیر خلق کند و مخاطب را در سفری پرهیجان همراه سازد. این راهنمای جامع، مسیر داستاننویسی را از پایه تا سطوح پیشرفته به شما آموزش میدهد. چه تازهکار باشید و چه کمی تجربه داشته باشید، این آموزش به شما کمک میکند داستانهای بهتری بنویسید و لذت بیشتری از خلق اثر ادبی ببرید.
داستان نویسی هنری است که با شناخت اصول، تمرین مداوم و مطالعه عمیق هر کسی میتواند در آن پیشرفت کند. شما با یادگیری ساختار داستان، خلق شخصیتهای باورپذیر، مدیریت طرح داستان، نوشتن روان و در نهایت ویرایش و بازنویسی، به نویسندهای موفق تبدیل خواهید شد. قدم به قدم پیش بروید، هر مرحله را جدی بگیرید و اجازه دهید خلاقیت شما با نظم و دانش تلفیق شود.
بسیاری از افراد مشهوری که در عرصه نویسندگی و رمان و حتی فیلم نامه نویسی می شناسید زمانی از ابتدا شروع کردند. علاقه و پشتکار مطمئنا هر ناممکنی را ممکن می سازد.
البته باید درنظر داشته باشید هرگاه داستانی نوشتید یا اثری خلق کردید به قله نرسیده اید یا به عبارتی کار تمام نشده است. اگر خود را همیشه درحال یادگیری بدانید پیشرفت شما تضمینی خواهد بود ولی اگر خود را محدود به دانسته های فعلیتان بکنید مطمئنا روز نابودی کار و آینده شما به عنوان یک نویسنده خواهد بود.
در ادامه سعی کرده ایم تا نکات لازم و ضروری برای شروع داستانویسی را برای شما بطور خلاصه بیان کنیم.
بخش اول: شناخت مفهوم داستان و عناصر اصلی آن (با جزئیات)
۱. داستان چیست؟
داستان در سادهترین تعریف، روایت یک سری اتفاقات است که با هدف ایجاد معنی، سرگرمی یا آموزش به مخاطب گفته میشود. اما از نظر ادبی، داستان بیش از فقط ذکر رویدادهاست. داستان باید به خواننده یک تجربه بدهد؛ آنها باید بتوانند احساس کنند، فکر کنند و از مسیر زندگی شخصیتها چیزی یاد بگیرند. این تجربه زمانی شکل میگیرد که نویسنده بداند چگونه بین وقایع، شخصیتها، زمان و مکان تعادل برقرار کند.
یک داستان خوب، معمولاً از سه قسمت اصلی تشکیل شده:
- آغاز: جایی که موقعیت، شخصیتها و مسئله یا هدف معرفی میشود.
- میانه: جایی که تقابل و بحران پیش میآید.
- پایان: جایی که مسئله حل میشود و داستان به نتیجه میرسد.
۲. عناصر اصلی در داستان نویسی
- شخصیتها: برای اینکه مخاطب بتواند با داستان ارتباط برقرار کند، شخصیتها باید قابل باور، واقعگرایانه و دارای انگیزههای مشخص باشند. شخصیتها علاوه بر ظاهر، باید دارای لایههای روانی، پیشینه و خواسته باشند.
- طرح داستان (خط داستان): این همان نقشه مسیر داستان است که اتفاقات را پشت سر هم میچیند. طرح به گونهای باید نوشته شود که خواننده برای رسیدن به پایان مشتاق باقی بماند.
- مکان: مکانی که داستان در آن اتفاق میافتد به شدت روی حال و هوای داستان تاثیر میگذارد. بهطور مثال، یک داستان جنایی در شهری تاریک و مهآلود با داستان عاشقانهای که در بهار در طبیعت اتفاق میافتد، تفاوت زیادی دارد.
- زمان: اشاره به دوره تاریخی یا زمانی که داستان در آن رخ میدهد، مهم است. زمان میتواند حال، گذشته یا آینده باشد و حتی در داستانهایی با روایت غیرخطی، زمانهای مختلفی کنار هم قرار بگیرند.
- موضوع: همان مفهومی است که داستان میخواهد به آن بپردازد؛ مثلاً عشق، از دست دادن، عدالت، خیانت و … موضوع میتواند مستقیم یا به صورت ضمنی در سراسر داستان حاضر باشد.
- سبک و لحن: شیوه بیان و زبان داستان که میتواند طنزآمیز، جدی، فلسفی، شاعرانه و … باشد. لحن و سبک بر تجربه خواننده تاثیرگذار است.
بخش دوم: آمادهسازی برای نوشتن داستان
۱. الهام گرفتن و ایدهپردازی
ایدهپردازی پایه و اساس هر داستان است. گاهی ممکن است ایده از یک لحظه تصادفی به ذهن شما خطور کند؛ یک حرف شنیده شده، یک نگاه عابر، یک رویداد خبری و حتی یک رویا.
روشهای موثر برای افزایش و ثبت ایدهها:
- نوشتن آزاد (Freewriting): وقتی بدون توقف درباره هر چیزی که به ذهن میآید مینویسید، ایدههای تازه و جذاب ظاهر میشوند. محدودیت زمانی تعیین کنید، مثلاً ۱۰ دقیقه هر روز.
- طوفان فکری: هرگز نگرانی درباره درست یا غلط بودن ایده نداشته باشید، هدف جمعآوری بیشترین تعداد ایده است.
- مطالعه گسترده: مطالعه داستانهای مختلف، نقدهای ادبی و حتی موضوعات علمی، اجتماعی و تاریخی شما را در معرض ایدههای متفاوت قرار میدهد.
- مشاهده محیط اطراف: گاهی سادهترین تعاملات روزمره الهامبخش هستند؛ مثلاً دیدن یک پیرمرد تنها در پارک یا یک کودک که در کوچه بازی میکند.
- تلفیق دو یا چند ایده: با ترکیب ایدهها، میتوانید به موضوعات جدید برسید. مثلاً “یک داستان جنایی در یک دهکده تاریخی” یا “عشق در زمان جنگ”.
- دفتر ایده: همیشه جایی برای یادداشت کردن ایدهها، جملهها و جزئیات داشته باشید.
- تمرینهای خلاقانه: مثل نوشتن فلاش فیکشن (داستان بسیار کوتاه)، نوشتن جملات آغازین، ادامه داستانهای نیمه تمام.
- خواندن: مطالعه مستمر، مخصوصاً داستانها و رمانهای مختلف، به گسترش دید و افزایش خلاقیت کمک میکند.
۲. تعریف هدف و نوع داستان
مشخص کردن نوع داستان قبل از شروع، مسیر نوشتن را آسانتر و منظمتر میکند. این باعث میشود بدانید روی چه موضوعی تمرکز کنید، حجم داستان چقدر باشد و چطور با مخاطب خود ارتباط برقرار کنید.
- هدف از داستاننوشتن: سرگرم کردن مخاطب؟ آموزش دادن؟ انتقال یک پیام خاص؟ کشف روانشناختی شخصیتها؟ هر کدام نیازمند نگرش و ساختار متفاوتی است.
- سبک داستان: آیا میخواهید داستانی کوتاه و جمعوجور بنویسید یا رمانی چندصدصفحهای؟ داستان شما در قالب داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه یا حتی فیلمنامه است؟ هر قالب ویژگیها و قواعد خاص خودش را دارد.
- داستان کوتاه: تمرکز روی یک واقعه یا لحظه.
- رمان: داستانی طولانی با چند شخصیت و چند خط داستانی.
- داستان تاریخی: با تاکید بر دورههای زمانی خاص.
- داستان فانتزی، علمی-تخیلی، عاشقانه، پلیسی و غیره.
بخش سوم: ساختار داستان
۱. ساختار سهپردهای (یک چارچوب کلاسیک)
- پرده اول (آغاز):
این بخش باید مخاطب را جذب کند و «چیزی» در داستان معرفی شود که توجه خواننده را جلب کند (که به آن «قلاب داستان» یا hook گفته میشود). معمولاً در این قسمت:
- شخصیت اصلی معرفی میشود.
- دنیای داستان شرح داده میشود.
- مسئله یا هدف داستان شکل میگیرد.
شروعی ضعیف باعث میشود خواننده دست از خواندن بکشد، پس وسواس به خرج دهید.
- پرده دوم (گرهافکنی):
این بخش طولانیترین بخش داستان است. مشکلات و موانع پیش روی شخصیتها زیاد و جدی میشوند. گرهافکنی یعنی اینکه هر قدمی که شخصیت اصلی برای رسیدن به هدفش برمیدارد، با چالشها و پیچیدگیهای بیشتری مواجه شود.
تنش در داستان باید دائماً افزایش یابد تا خواننده هیجان زده بماند. در اینجا باید همه چیز دقیق و درست پیش رود تا تضاد داستان حفظ شود.
- پرده سوم (فرجام):
در این بخش، داستان به اوج میرسد و تعلیقهای مهم حل میشوند. این قسمت میتواند پایان خوش یا تلخ داشته باشد؛ اما باید منطقی و قابل قبول باشد.
فرجام داستان نباید سریع یا بیحوصله نوشته شود. خواننده باید نتیجهگیری داستان را احساس کند و بعد از تمام شدن داستان رضایت خاطر داشته باشد.
۲. قوس تحول شخصیت
شخصیت اصلی معمولاً در ابتدا یک ویژگی یا طرز فکر دارد و در طول داستان تغییر میکند. مثلاً از یک فرد ترسو به شجاع، از فردی سرد و بیاحساس به مهربان یا بالعکس. این تحول، داستان را انسانیتر و اثرگذارتر میکند.
- تحول میتواند تدریجی یا ناگهانی باشد.
- بدون تحول شخصیت، داستان بیجان میشود.
- نویسنده باید نشانهها و مسیر تحول را به درستی در طول داستان قرار دهد.
بخش چهارم: شخصیتپردازی در داستان نویسی
۱. خلق شخصیتهای باورپذیر
برای هر شخصیت اصلی و حتی فرعی باید پرسشهای زیر را پاسخ دهید:
- نام و ظاهر: چهره، قد، رنگ مو، لباس و دیگر مشخصات فیزیکی.
- خصوصیات روانی و رفتاری: به شخصیتها ویژگیهای خاص بدهید، مثل طرز فکر، شخصیت، عادات، اخلاق، احساسات غالب.
- پیشینه: تاریخچه زندگی، اتفاقات مهم گذشته.
- هدف: خواسته، آرزو یا نیاز شخصیت.
- ضعفها و مشکلات: چیزهایی که او را محدود یا دچار بحران میکند.
- نقاط قوت: استعدادها یا ویژگیهایی که به او قدرت میدهند.
- تغییر و رشد: همانطور که گفته شد، شخصیت اصلی باید در طول داستان تحول یابد.
- تعامل با دیگر شخصیتها: دیالوگها و روابط بین شخصیتها داستان را واقعیتر میکند.
۲. معرفی شخصیتها
- نمایش دادن به جای گفتن (Show, Don’t Tell): به جای توصیف مستقیم مثل «او مردی عصبی بود»، بهتر است از رفتارها و دیالوگها استفاده کنید تا خواننده خودش به این نتیجه برسد.
- دیالوگ: دیالوگها ابزار قدرتمندی برای نمایش شخصیتها هستند؛ نوع حرف زدن، لهجه، لغات مورد استفاده، حتی سکوت و واکنشهای غیرکلامی.
- واکنشها: نوع واکنش شخصیت به اتفاقات، مهمترین راه شناخت روانی اوست.
- تفکر و احساس: با بیان درونیات شخصیت میتوانید عمق بیشتری به او بدهید.
بخش پنجم: نوشتن داستان
۱. شروع داستان (فرصت جذب مخاطب)
- با یک صحنه دراماتیک یا معما.
- معرفی شخصیت جالب یا مرموز.
- بهکارگیری یک جمله کلیدی یا پرسشبرانگیز.
- ممکن است با دیالوگ شروع کنید، توصیف یک صحنه خاص، یا ارائه یک ایده یا پرسش جالب.
- این بخش باید پایه و مبنای درستی برای ادامه داستان باشد و به طور واضح به مخاطب نشان دهد چه چیزی در انتظارش است.
۲. نگارش بدنه داستان
- تعلیق: همواره به گونهای بنویسید که خواننده بخواهد بداند چه اتفاقی میافتد.
- تنوع: از توصیف، گفتگو، عمل و اندیشه برای حفظ جذابیت استفاده کنید.
- تعادل: بین توصیف و روایت تعادل ایجاد کنید. توضیح زیاد ممکن است کسلکننده باشد و روایت صرف ممکن است سطحی.
- حساسیت به ریتم: جملات کوتاه و بلند را به خوبی ترکیب کنید تا جریان داستان تکراری نشود.
۳. پایانبندی
- پایان را زود یا بیربط به داستان نکنید.
- اگر پایان باز انتخاب میکنید، باید به گونهای باشد که خواننده حس کند داستان تکمیل شده و نیازی به پاسخ قطعی ندارد، نه اینکه سردرگم بماند.
- در پایان، هدف داستان و پیام اصلی باید برای خواننده روشن شود.
بخش ششم: ویرایش و بازنویسی
- بازخوانی کلی: متن را چند روز کنار بگذارید و با فاصله برگردید.کل داستان را با فاصله زمانی بخوانید تا دید تازه پیدا کنید.
- بررسی طرح و خط داستان: آیا همه بخشها به هم مرتبطاند؟ آیا چیزی اضافه یا ناقص است؟
- بررسی شخصیتها: آیا شخصیتها به اندازه کافی توسعه یافتهاند؟ آیا رفتارهایشان منطقی است؟
- شفافیت زبان: متن باید روان و قابل فهم باشد، از کلمات مبهم پرهیز شود.
- حذف اضافات: جملات و توصیفهای تکراری یا کمارزش را حذف کنید.
- بازخورد گرفتن: متن را به چند نفر دیگر بدهید و نظرات سازنده دریافت کنید.
- رفع خطاهای املایی و نگارشی: از نرمافزارهای ویراستاری استفاده کنید یا یک ویراستار حرفهای کمک بگیرید.
بخش هفتم: نکات مهم و توصیههای پایانی
- مطالعه نقد ادبی: مطالعه نقدهای داستانها به شما کمک میکند که درک عمیقتری از تکنیکها و نقاط ضعف و قوت داستان بیابید.
- کارگاهها و کلاسها: شرکت در دورههای داستاننویسی باعث میشود از تجربه و دانش دیگران بهرهمند شوید.
- ثبت ایدهها در لحظه: بعضی از بهترین ایدهها ناگهانی میآیند. همیشه جایی برای نوشتن سریع داشته باشید.
- تجربه نویسندگی منظم: نوشتن روزانه حتی اگر کوتاه باشد، مهارت شما را بسیار بالا میبرد.
- حفظ صداقت در نوشتن: داستانی را بنویسید که به آن علاقه دارید و صادق باشید با خودتان، این احساس به خواننده منتقل میشود.
- صبوری و پشتکار: پذیرش اشتباه و ادامه دادن کلید موفقیت است.
دوستانی که قصد دارند تا داستان خود را بصورت کتاب درآورده و چاپ نمایند می توانند جهت بررسی آثارشان توسط بخش داوری انتشارات شاپرک سرخ در صفحه تماس با ما اقدام به ارسال بخشی از آثار خود نمایند.
بدیهی است آثاری که از نظر موضوع و قلم و نوشتار کیفیت بالایی داشته باشند انتشارات اقدام به عقد قرارداد چاپ کتاب با نویسنده اثر خواهد کرد.
شما می توانید در اینجا با تکنیکهای پیشرفته داستان نویسی آشنا بشین.


